بعد از آن دیوانگی ها ‚ ای دریغباورم ناید که عاقل گشته امگوییا او مرده در من این چنینخسته و خاموش و باطل گشته امهر دم از آیینه می پرسم ملولچیستم دیگر بچشمت چیستم ؟لیک در آینه می بینم که وایسایه ای هم زانچه بودم و نیستمهمچو آن رقاصه هندو بنازپای میکوبم ولی بر گور خویشوه که با صد حسرت این ویرانه راروشنی بخشیده ام از نور خویشره نمیجویم بسوی شهر روزبیگمان در قعر گوری خفته امگوهری دارم ولی آن را ز بیمدر دل مردابها بنهفته اممی روم ... اما نمیپرسم ز خویشره کجا ... ؟ منزل کجا ...؟ مقصود چیست ؟بوسه می بخشم ولی خود غافلمکاین دل دیوانه را معبود کیستاو چو در من مرد نا گه هر چه بوددر نگاهم حالتی دیگر گرفتگوییا شب با دو دست سرد خویشروح بی تاب مرا در بر گرفتآه ... آری ... این منم ... اما چه سوداو که در من بود دیگر نیست نیستمی خروشم زیر لب دیوانه واراو که در من بود آخر کیست کیست ؟
:: بازدید از این مطلب : 259
1-نوراني شدن دل
پيامبر خدا فرمود:((الصلاه نور؛نماز، نور است
2-چراغ دل
پيامبر خدا فرموند:((هر چيزي را زينتي است و زينت اسلام،نمازهاي پنج گانه است وهر چيز پايه اي دارد وپايه مومن،نماز است و براي هر چيز چراغ است وچراغ دل مومن، نمازهاي پنج گانه است
منبع
١صحيح مسلم:١/٢٠٣/١
٢جامع الاخبار:183/446
اين مطلب ادامه دارد
:: بازدید از این مطلب : 264
1-ياد خدا مايه آرامش دلها
اضطراب نگراني هميشه يكي از بزرگترين بلاهاي زندگي انسان ها بوده وهست وعوارض ناشي از آن در زندگي فردي واجتماعي محسوس است.
قرآن با يك جمله كوتاه پر مغز مطمئن و نزديكترين راه را نشان داده و مي فرمايد:((بدانيد كه ياد خدا آرامش بخش دلها است
2-بصيرت در كارها
امام علي عليه سلام فرمود: ((من ذكر الله استبصر؛هركه ياد خدا كند(دركارها)بصيرت پيدا مي كند.))
اين مطلب ادمه دارد...
:: بازدید از این مطلب : 245
دنیای ما اندازه هم نیستمن عاشق بارون و گیتارممن روزها تا ظهر میخوابممن هر شبُ تا صبح بیدارمدنیای ما اندازه هم نیستمن خیلی وقتا ساکتم، سردموقتی که میرم تو خودم شایدپاییز سال بعد برگردمدنیای ما اندازه هم نیستمیبوسمت اما نمیمونمتو دائم از آینده میپرسیمن حال فردامم نمیدونمتو فکر یه آغوش محکم باشآغوش این دیوونه محکم نیستصد بار گفتم باز یادت رفتدنیای ما اندازه هم نیسترستاک حلاج
:: بازدید از این مطلب : 209
زندگي نه اين آدم بايد زنده بمون زندگي يعني اينكه گي آخر زندگي رو خوب بسازه يعني اين كه بگن آقا آقا ي خودش نه اين كه بگن اقا فلانه....سه نقطه فلان تو سرش
:: بازدید از این مطلب : 239
باغی آتش گرفته درچشمت، شاه توتی است پاره ی دهن اتدشمنی نیست بین ما الا، پوشش بی دلیل پیرهن اتپشت در پشت شاعرت بودیم، من و شیراز و بلخ و نیشابورتو بگو دفتر همه شعراست، گر سوالی کنند از وطن اتکمرت استوای زن یعنی، سینه آتشفشان تن یعنیمادرت کیست ، در کدام رحم؟ نقش بسته چم و خم بدن اتمی نشینم مگر تو رد بشوی، می دوم می دوم که خسته شویمی کشم امتداد راهی را، به امید در آن قدم زدن اتتو قدم می زنی، قدم من را، تو نفس می کشی هوس من راهوس لابلای هر نفسم، قفس سینه و نفس زدن اتتو اگر مرغ عشق من باشی، بازوانم بدون شک قفس اندواقعاً حیف اگر که این آغوش، تنگ باشد برای پر زدن اتشرح یک روح در دو تن حرف است، داستان دو روح و یک تن رامی نویسم اگر شبی تن من، بخورد لحظه ای گره به تن اتمی روی هات را نمی بینم، نیستی هات را نمی خوابمخواب و بیدار عصر هر شنبه می نشینم به شوق آمدنتمحمدرضا حاج رستم بیگلو۱۳۸۴
:: بازدید از این مطلب : 239